پژوهشگران تأثیر عوامل وضعی ساختار، محیط، استراتژی، فرهنگ، رهبری و تکنولوژی را در یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده تأکید کرده اند :
- ساختار : سلسله مراتبهای بلند و خشک، همراه با دپارتمانهای نفوذ ناپذیر مانع یادگیری هستند؛ برای اینکه آنها از جریان سریع و به موقع دانش که پایه و اساس رقابتی بودن است، جلوگیری می کنند. محدودیتهای بوروکراتیک همگی کمک می کنند که یادگیری از بین برود و در مقابل ساختار تخت، جریان دانش و یادگیری را به حداکثر می رساند (مارکوارت، ترجمه زالی، 1385). به عقیده دفت، و همکاران ساختار مکانیکی برای محیطهای ثابت یا تغییر بسیار کم و ساختار ارگانیک، برای محیطهای متغیر مطلوب است و موجب افزایش اثربخشی می گردد .
- محیط : محیط متغیر امروز به سازمانها اجازه نخواهد داد در مقابل فشارهای ناشی از مهارتها، تواناییها و تکنولوژی رقیب به صورت سنتی اداره شوند. به عقیده مارکوارت[1] (2002) در جهان رقابتی امروز سازمانی شانس بقا دارد که بطور پیوسته با تغییرات محیط پیرامون، خود را وفق دهد و به مزیت رقابتی دست یابد. کسب مزیت رقابتی پایدار در عصر جهانی شدن، تأکید بر یادگیری مستمر کارکنان با حداکثر اثربخشی است تا سازمانها بهتر و سریع تر یاد بگیرند و واکنشی سریعتر از رقبا از خود نشان دهند (استوارت[2]، 2004)
- تکنولوژی : سیستمهای اطلاعاتی می توانند از طریق تأثیر بر عوامل زمینه ای ساختار و محیط، بر یادگیری سازمانی تأثیر بگذارند. تکنولوژی نه تنها به تولید جریانهای جدید اطلاعات می پردازند، بلکه باعث انتقال مرکز ثقل کنترل از مدیران به کارکنان می شوند. کارکنان با مجهز شدن به اطلاعات قدرتمند شده و می توانند عملکرد مؤثری را از خود نشان دهند (رهنورد، 1378).
- فرهنگ سازمانی : فرهنگ سازمانی ماهیت یادگیری و روش تحقق آن را تعیین می کند به نظر شاین (1994) یادگیری در فرهنگ بوروکراتیک در حداقل خود قرار دارد. ساختار بوروکراتیک بیانگر عدم انعطاف پذیری در برابر محیط است و بدلیل حاکمیت تفکر جزء نگری در این ساختارها، کارکنان تنها به بخش و واحد خود می اندیشند. در چنین سازمانی، یادگیری در حداقل سطح خود قرار دارد. فرهنگ سازمانی یادگیرنده تسهیل و تشویق کننده یادگیری سازمانی است به همین دلیل هر چقدر از فرهنگ بوروکراتیک به سمت فرهنگ یادگیری و یادگیرنده حرکت کنیم، میزان یادگیری سازمانی افزایش می یابد (زالی، 1385).
- استراتژی : به زعم مایو (1994) با اتخاذ سیاستها و خط مشیهای هوشیارانه، یادگیری به حالت آگاهانه در می آید. در واقع مدیریت سازمان باید به صورت روشن و صریح، اشتیاق، عزم و اراده خود را به مدیریت آگاهانه یادگیری نشان دهد. این امر باید در چشم انداز و استراتژیهای سازمان و استراتژیهای مربوط به یادگیری متجلی گردد. روشن است که تحقق چشم انداز یک سازمان یادگیری مدار توسط طراحی و اجرای استراتژیهای مختلف سازمان عملی می گردد (سبحانی نژاد و همکاران، 1385).
- رهبری : باور، اعتقاد، رفتار و اعمال رهبران، سازنده فرهنگی است که باید یادگیری کارکنان در آن محیط صورت پذیرد. به اعتقاد مایو (1994)، رهبر جو آزادی بیان را ترغیب و تسهیل می کند. مورگان (1986) و گرانتهام (1993)، بیان می کنند، رهبران باید با تشویق بحث و گفتگو، دیدگاههای چندگانه هر مسأله را کشف کنند و با جستجو در یافتن پاس خهای خلاق، مهارتهای یادگیری مولد را به کارکنان نشان دهند (نجف بیگی و درودی، 1388).
[1] Marquardt
[2] Stewart
متن کامل :
دانلود پایان نامه تاثیر گرایش کارآفرینانه بر میزان صادرات با توجه به نقش نوآوری و یادگیری سازمانی