توجه کنید که عکس ها در سایت درج نمی شوند و فقط در فایل دانلودی وجود دارد
پروتواونکوژنها ژنهای طبیعی هستند که دستور را در کنترل تقسیم سلولی صادر میکنند. اگر پروتواونکوژنی دچار تغییر در ماده ژنتیکی خود شود به اونکوژن تبدیل میشود که سلول را وادار به تقسیم و تکثیر مکرر و خارج از کنترل مینماید، اونکوژنها سبب میشوند که سلول در چرخه سلولی باقی بماند و به تکثیر مکرر خود ادامه دهد مثل اتومبیلی که در یک آزاد راه قرار گرفته و راننده مرتب پدال گاز را فشار میدهد. از شناخته شده ترین پروتواونکوژنها میتوان C-myc ,Her2/neuو Cyclin D اشاره نمود (میرمالکی و الهام کنی ، 1388).
دانلود متن کامل پایان نامه :
2-1-2-2- ژنهای سرکوب کننده تومور
در مقابل ژنهایی که فرمان حرکت را صادر میکنند ژنهای دیگری نیز وجود دارند که فرمان ایست میدهند و در واقع مثل ترمز اتومبیل عمل میکنند. اگر سلولی دچار جهش در ژنهای سرکوب کننده خود شود توانایی توقف را از دست میدهد. توقف برای سلولها الزامی است چرا که توقف رشد و تکثیر به سلولها اجازه میدهد که هرگونه آسیب به DNA را کشف و ترمیم نماید و این ترمیم باید قبل از ورود سلول به مرحله بعدی تکثیر سلولی انجام شود تا از ورود سلولهای بیمار به مرحله بعدی رشد پیشگیری شود در غیر این صورت DNA ناسالم کپی شده و 2 سلول دختری بیمار پدید میآورد و این پدیده به صورت یک جهش دائمی در تولید سلولهای جدید تداوم مییابد. بنابراین یکی از عملکردهای ژنهای سرکوب کننده تومور حفظ سلامتی DNA است. یک نمونه بارز از ژنهای سرکوب کننده تومور ژن P53 است که شایعترین تغییر ژنتیکی یافت شده در سلول سرطان پستان میباشد (اینگورسون[1]، 1999). ژن P53 در حالت طبیعی به سلولی که DNA آن دچار آسیب شده باشد فرمان توقف تکثیر میدهد تا آسیب وارده را اصلاح نماید و اگر سلول نتواند آسیب وارده را اصلاح نماید فرمان خودکشی (Apoptosis) را صادر میکند، اگر ژن P53 آسیب ببیند و عملکردش مختل شود سلولی که DNA آن آسیب دیده به تکثیر خود ادامه میدهد و سلولهای غیر طبیعی بیشتری تولید میکند به همین دلیل به P53 نسبت نگهبان ژنوم داده اند که یا اعمال اثرات خود در مرحله G1-S در چرخه سلولی از سلول در برابر آسیب حمایت میکند (مالکین و همکاران[2]،1999). P53 یک نقش محوری در کنترل چرخه سلولی بر عهده دارد چرا که عملکرد طبیعی این ژن نهتنها باعث تشخیص موارد آسیب وارد به DNA میشود بلکه سلول را وادار میکند وارد یک مرحله وقفه شود تا بتواند آسیب را ترمیم نماید و اگر سلول نتوانست آسیب DNA خود را ترمیم نماید P53 به سلول فرمان خودکشی یا آپوپتوز میدهد تا ژن جهش یافته به سلول دختری منتقل نشود. آسیب به ژن P53 در اکثر موارد به صورت اکتسابی در طول زندگی فرد رخ میدهد ولی در موارد نادری سرطانهای تکگیر پستان (Sporadic Breast Cancer) را شامل میشود (لی و همکاران[3]،1998) (شکل2-2).
شکل (2-2) میزان شیوع سرطان تک گیر پستان |
2-1-3- علل و عوامل موثر در ایجاد سرطان پستان
سرطان یک بیماری ژنتیکی است البته این مفهوم نباید با اینکه سرطان یک بیماری ارثی (Hereditary) است اشتباه گرفته شود که این دو مفهوم عمیقا با هم متفاوتند. بیماریهای ارثی بیماریهایی هستند که از والدین به فرزندان از طریق به ارث رسیدن یک ژن معیوب منتقل میشوند اگرچه در موارد نادری سرطان نیز به ارث میرسد (مثل رتینوبلاستوما که یک توده بدخیم و نادر در توده چشم کودکان است) ولی این یک استثنا برای قانون کلی عدم توارثی بودن سرطان است و اغلب سرطانها ارثی نیستند هر چند برخی از سرطانها مثل سرطان پستان ممکن است یک جزء توارثی برای ابتلا به این بیماری وجود داشته باشد (استعداد ابتلا) به هر حال همه سرطانها منجمله سرطان پستان منشا ژنتیکی دارند یعنی در اثر عملکرد غیر طبیعی ژنها بوجود میآیند (استارتون و رحمان[4]، 2008).
2-1-3- 1- علل و عوامل محیطی
خطر ابتلا به سرطان پستان با افزایش سن افزایش مییابد. به عنوان مثال خطر ابتلا به این بیماری بعداز سنین 50-40 سالگی افزایش مییابد (شمسا و محققی، 2007). نتایج این تحقیقات نشان میدهد که این سن در کشور ما حدود 15-10 سال کمتر از سایر کشورهاست (موسوی، 2007).
2-1-3-1-1- ارتباط سن با زیست شناسی سرطان پستان
مطالعات نشان دادهاند که زیست شناسی و رفتار بالینی سرطان پستان به طور واضح و مشخص تحت تاثیر سن فرد و زمان تشخیص بیماری میباشد به طوری که سرطان پستان اگر در سنین قبل از 40 سالگی تظاهر کند از نظر بالینی تهاجمیتر است و احتمال متاستاز دادن آن بیشتر است و میزان بقا بیمار (Survival) کمتر از مبتلایان مسنتر خواهد بود (بنز و همکاران[5]، 2003). برخی نشانگرهای زیستی (Biomarker) که معرف خطر عود موضعی یا انتشار سیستمیک هستند مثل Endothelial Growgh Facto (VEGF) Vascular و Urokinase Like Plasminigen Activator (UPA) و کاتپسین D ارتباط معنی داری با سن بیماری ندارند ولی سایر نشانگرهای زیستی که نشاندهنده ناپایداری ژنتیک هستند مثل میزان تمایز هسته، آنوپلوئیدی، P53 و یا آنهایی که سرعت رشد تومور را نشان میدهند مثل Ki-67 و Her-2 ارتباط معکوس و معناداری با سن بیمار در زمان تشخیص سرطان پستان دارند. یعنی در مبتلایان مسن تر از 40 سال میزان نشانگرهای رشد، کاهش واضحی را نشان میدهد (کلوبر[6]، 2006). بافت پستان انسان مراحل متعددی از تکثیر، تمایز و پسرفت (Regression) را طی میکند که توسط تغییر در سطح هورمون در گردش خون و طی دورههای قاعدگی و کهولت ایجاد میشود، هورمونهای تخمدانی به خصوص استروژن نقش کلیدی در سبب شناسی و زیست شناسی سرطان پستان ایفا میکند (ایجلین و همکاران[7]، 2006). استروژنها نقش بسیار مهمی در ایجاد و پیشرفت سرطان پستان برعهده دارد، این تاثیر در سه تا از قطعی ترین عوامل خطر (Risk Factor) سرطان پستان که با تغییرات ترشح استروژن مرتبطاند منعکس میشود. این سه عامل خطر عبارتنداز: سن زمان اولین قاعدگی (منارک) ، سن زمان یائسگی و سن در زمان اولین حاملگی با دوره کامل (Full Term) در حدود 60 درصد سرطان پستان از نظر گیرندههای استروژنی مثبت است (+ER) این تومورها سرعت رشد کمتری دارند معمولا به خوبی تمایز پیدا میکنند و طول عمر بدون بیماری (DFS) طولانیتری را برای بیمار رقم میزند (شاو و براون[8]، 2004). در معرض استروژن بودن در طول زندگی نقش مهمی در تعیین خطر ابتلا به سرطان پستان ایفا میکند به همین دلیل است که منارک زودرس و یائسگی دیررس از عوامل خطر ابتلای به سرطان پستان هستند چراکه فرد در طول زندگی خود مدت بیشتری در معرض استروژن بوده است و نیز به همین دلیل است که چاقی نیز به عنوان یک عامل خطر برای سرطان پستان به شمار میرود به خصوص اگر چاقی پس از سنین یائسگی باشد چرا که در این سنین بافت چربی منبع اصلی تولید استروژن در بدن است و بدن افراد چاق در معرض استروژن بیشتری قرار دارد (هانگ وهمکاران[9]، 2005).
2-1-3-1-2- بافت چربی
البته در برخی از تحقیقات نشان داده شده است که ترکیباتی تحت عنوان Adipokines شامل Leptin و Adiponectin که از بافت چربی ترشح میشوند در زیست شناختی سرطان پستان در افراد چاق نقش دارند. این عوامل با فعال کردن گیرندههای استروژنی و افزایش رشد سلولها از طریق القای تولید عروق جدید (Angiogenesis) در ایجاد سرطان پستان در افراد چاق اثر دارند این عوامل در کاربری مهار آنها در جهت مداخلات درمانی در سرطان پستان شایان توجه است (وناداویس و رز[10]، 2007).
[1] . Ingvarsson
[2] . Malkin, et al
[3] . Li, et al
[4] . Startton & Rahman
[5] . Benz, et al
[6] . Klauber
[7] . Eigeliene, et al
[8] . Shao & Brown
[9] . Huang, et al
[10] . Vona Davis & Rose